گُتوَند شهری است در استان خوزستان. این شهر مرکز شهرستان گتوند است و در سال ۱۳۸۵، تعداد ۲۱٫۵۴۷ نفر جمعیت داشته است [۱].
گتوند پیش از این در بخش گتوند شهرستان شوشتر قرار داشت که با ارتقاء بخش گتوند به شهرستان، تقسیمات کشوری آن نیز تغییر کرد.[۲] شهرستان گُتوندیکی از شهرستانهای استان خوزستان است. مرکز این شهرستان شهر گتوند است. این شهرستان در سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹٫۲۶۱ نفر جمعیت داشته است [۱].
گُتْوَنْد' در شمال شهرستان شوشتر قرار دارد و دارای دو ناحیه دیمچه و عقیلی است. بخش عقیلی خاکی حاصلخیز دارد. همچنین گتوند دارای یک سد تنظیمی به نام سد گتوند و یک سد بزرگ برای تولید انرژی و ذخیره سازی آب بنام گتوند علیااست.
مردم این شهر لهجه ای خاص از گویش بختیاری دارند.
 

مردمان گتوند [ویرایش]

مردم گتوند متعلق به قوم بختیاری می باشند. طوایف بختیاری ساکن در گتوند به شرح زیر می باشند:

خواجه باجول ،بهداروند، حسنکی، جلکانی، کاله، لک و مقامی .طوایف بخش عقیلی عبارت اند از :

تیره های مختلف بختیاری، مهاجرین لرستانی و اصفهانی و اعراب، این طوایف عموما عبارتند از : بهداروند، بلیوند، گله،تردی، بامدی، بابادی، موری، منجزی، زلکی، کایدانی، اورک، دیناشی، مش مرداسی، آل جمالی، گشتل، اسیوند، سومالی، زنگنه، قره باغی، شیاسی، عرب طریفی، عرب کمری، مهاجرین لرستانی، جعفری، حسنی و غیره. خود شهرستان گتوند دارای سه محله مشهور می باشد : ۱- محله بالا ۲- سرکه ۳- سه محل؛ که رابطه خوب و صمیمی بینشان برقرار می باشد

رودخانه‌ها [ویرایش]

دو رودخانه در این منطقه جریان دارد یکی رودخانه بزرگ کارون که از کوههای بختیاری سرچشمه گرفته و در ابتدای ورود به جلگه خوزستان به شمال گتوند می رسد که توسط سد عظیمی مهار شده و زمین های بخش مرکزی و بخش عقیلی را آبیاری نموده و کانال عظیم منشعب از آن جهت تامین آب مصرفی شرکت کشت و صنعت کارون و صنایع جانبی آن نیز به سمت دیمچه روان است.

رودخانه شور یکی دیگر از رودهایی است که در جنوب گتوند از کارون جدا می شود و بعد از طی مسافتی در خاک عقیلی و گذشتن از جنوب روستای دشت بزرگ از سمت جنوب شرقی وارد دهستان جهانگیری از توابع شهرستان مسجدسلیمان می شود. از این رودخانه با مهارت خاصی نمک تولید می کنند در منابع قدیم این رود به شور زن مرده یا زنگ مرده مشهور است.

آثار و بناهای تاریخی [ویرایش]

[[پرونده:* پل پرزین ]]

مکان های مذهبی [ویرایش]

امامزاده محمد بن زید -بقعه ی شا سلیمان - دو پیرون - سوز پوش دو پیرون - بقعه ی امیر المؤمنین دو پیرون - شامراد یا شابوالحسن - بقعه ی علی ولی - بقعه ی قنبر علی - بقعه ی پیر احمد گتوند - بقعه ی علی گتوند - بقعه ی شاه خراسان بقعه ی امام ضامن - بقعه ی شازده قاسم - بقعه ی حضرت عباس - بقعه ی علی مال حیدر - بقعه ی علی سماله - بقعه ی سید سعید - بقعه ی بشران - بقعه ی سید حسن - بقعه ی مرتضی علی - بقعه ی سلطان ابراهیم

نام [ویرایش]

گت به معنای بزرگ است. گتوند به معنی "از تبار بزرگ" یا "وابسته به بزرگ" است.[نیازمند منبع] است

 

محمد ابن زید

مقبره امام زاده محمد بن زید،در زبان محلی معروف به موم زرد، در ۱۵ كیلومتری شمال شرق گتوند(استان خوزستان) در دامنه رشته كوههای بختیاری. در كنار این امام زاده چشمه آب گوارایی است كه برای آشامدن زوار مورد استفاده قرار می گیرد. هر ساله هزاران نفر از سراسر كشور جهت زیارت و سیاحت به این منطقه سفر می كنند.

 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 16:7 | نويسنده : صادق رئیسی |
توبه,توبه کردن,پذیرش توبه
توبه
 
توبه در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. بازگشت در امور فیزیکی معنای روشنی دارد، یعنی این که انسان راهی را برود و سپس آن راه را بر گردد، اما در امور نفسانی و قلبی هم توبه معنای خاص خود را دارد، توبه یعنی روح و نفس انسان که مدتی از حیات خود را با یک سری از صفات و خصلت ها گذرانده و سپری کرده و با آن ها همدم بوده است، به دلیل یک انقلاب و تحول درونی آن ها را ترک کند و بر گردد.
 
مراحل توبه و پاكسازى
از نشانه‌هاى رحمت و لطف وسيع الهى، نعمت توبه و پذيرش توبه از سوى خداوند است، توبه به معنى ترك گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پيشگاه خداوند است.
عذرخواهى بر سه گونه است؛
گاهى عذر آورنده مى‌گويد: من اصلاً فلان كار را انجام نداده‌ام. گاهى مى‌گويد: من به آن جهت اين كار را انجام دادم. و گاهى مى‌گويد: اين كار را انجام دادم ولى خطا كردم و بد كردم و اينك پشيمانم. اين همان توبه است.
 
توبه در اسلام داراى شرايطى است؛ 1- ترك گناه، 2- پشيمانى از گناه، 3- تصميم بر انجام ندادن دوباره گناه، 4- تلافى و جبران گناه.(1)
توبه همچون بيرون آوردن لباس چركين از بدن و پوشيدن لباس پاك و تميز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.
قرآن در آغاز سوره هود مى‌فرمايد:
و ان استغفروا ربكم ثم توبوا اليه (2)؛ و از پروردگار خود آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد.
آوردن استغفار و توبه در يك آيه، حاكى از آن است كه اين دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى كسب كمالات است. انسان نخست بايد خود را از گناهان پاك سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بيارايد، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزدايد و سپس معبود حق را در آن جاى دهد، به قول حافظ:
تا نفس، مبرّا ز نواهى نكنى                          دل، آئينه نور الهى نكنى


ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 14:23 | نويسنده : صادق رئیسی |
در سجده‌های خویش اگر چشم تر کنى
سجاده‌های هستی را شعله‌ور کنى
بی‌شک، ستون هفت فلک می‌شود اگر
دستی از آستین نیایش به در کنى
داوود، طفل مکتب آوای سبز توست
تا در گلوی مرثیه‌خوانش اثر کنى
برخیز ای پرستش توحید، عبد تو!
باید جهان بی‌خبری را خبر کنى
آن‌قدر خطبه خطبه، دعا در دعا شوى
آن‌قدر خون بباری و قرآن به سر کنى؛
تا خشت‌خشت ظلم و ستم را هر آینه
در کاخ‌های معرکه زیر و زبر کنى
سجاده را که پیرهن عصمتت شده
پرچم برای قصه این خیر و شر کنى
یعنی به رغم نعره مستانه ستم
گوش زمانه را ز مناجات کر کنى
... باید که روزگار بترسد ز کفر خویش
او را از آه نیمه شبت بر حذر کنى
ای وای بر زمانه «لبیک ناشناس»
سجاد اگر تو باشی و نفرین اگر کنى
 


تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 14:14 | نويسنده : صادق رئیسی |

 

                           

جانباز گرانقدر

جناب آقای ………..

 

با سلام         

                یاد   دلاور مردیهای   شما   هیچ گاه  از ذهن  مردم قدر شنا س ایران اسلامی  محو نخواهد شد ،چه آنروز که گفتید  : اگر هزار بار قطعه ، قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم و متجاوز بر نمیداریم .

آری شما با اعتقاد قلبی  به این جمله حماسه و افتخاری آفرید که زبان  در بیان آن قاصر است . درگرامیداشت هفته دفاع مقدس همچون  گذشته   یاد  و خاطره  ایثار  گری های  شما عزیزان  را گرامی میداریم و به مقام جانبازی شما ادای احترام می کنیم ، خداوند شما را با حضرت ابوالفضل العباس   ( ع) بزرگ مظهر ایثار و جانبازی محشور نماید.

 



تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 14:4 | نويسنده : صادق رئیسی |

 

دلم پیوسته، مستِ توست عباس!
نگاهم پایْ‏بستِ توست عباس!
اگرچه، مَشکِ آب، از دستت افتاد
دو چشم من به دستِ توست عباس!
بگذار باز هم از تو بگویم:
پروانه عشق، بال و پَر می‏افکنْد
با زمزمه‏اش به دل، شرر می‏افکنْد
هنگام که بر خاکِ عطشناک افتاد
آهسته به خیمه‏ها، نظر می‏افکنْد
نَه! بگذار تو را از اول بگویم. قول می‏دهم مانند بنی‏هاشم، دست‏افشان و پای‏کوبان به سراغت بیایم. اما باید دستم را بگیری. سال‏هاست دست‏هایم می‏لرزد؛ هرچند، نوشتارهایم به پشیزی نمی‏ارزد! اضطراب‏هایم در تلفظ نامت، تمام می‏شوند.
برگ‏های دفترم عطر عود و گلاب می‏دهند... .
از کوچه تا خانه
«گلاب بیاورید، اسپند و عود...».
تا می‏روم دنبالِ گلاب، زنی دیگر فریاد برمی‏آوَرَد:
«امیرالمؤمنین علیه‏السلام در مسجد است، یک نفر برود...».
از خانه بیرون می‏روم. می‏دوم... لبخند علی علیه‏السلام ، دلم را آرامش می‏بخشد. مولا و لبخندی چنین فرحزا؟ آن هم بعد از رفتنِ زهرا؟! دوست دارم این همه اشتیاق را زودتر از همه به «امّ‏البنین» بگویم؛ به همه بنی‏هاشم و... اما هرچه می‏دوم، به گَردِ مولا هم نمی‏رسم! «یا اللّه‏» که می‏گوید، صدای صلواتِ زن‏ها و... صحنِ کوچک خانه، پُر می‏شود از هیاهو و غوغا. چشم‏های علی، عشق و اشتیاق را در قابِ نگاه امّ البنین می‏نشاند. و دست‏هایش ماه بنی‏هاشم را به آغوش می‏کشاند؛ تو را می‏گویم!
خداوند را فراوان می‏ستاید. سپس در هلهله شادیِ پنهان و آشکارِ فرشتگان، آوای اذان و اقامه را، فقط برای تو می‏سراید. از خانه که بیرون می‏زنم، اهلِ مدینه هجوم می‏آورند برای دیدنِ ماه؛ همچون خیل فرشتگانِ آسمان، مثل خورشیدِ مهربان.
مرا به خانه‏ات بِبَر
دستم را بگیر... همیشه در آغازِ از تو گفتن، به پایان می‏رسم. یا «باب الحوایج!» بگذار تو را آواز بخوانم:
«اَلسَّلامُ عَلَی العَبّاسِ بْنِ اَمیرالمُؤمِنین المَواسیِ اَخاهُ بِنَفْسِه...».
دستم را بگیر، و دانشم بیاموز؛ ای عین عدالت، تقوا، حکمت و معرفت!
دستم را بگیر، تا تو را آواز بخوانم:
«وَ اِنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَاللّه‏ِ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ مَنْزِلَهً یَغْبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهَداءِ یَوْمَ القِیامَهِ».
و با تمامِ شهیدان، در حسرتِ رسیدن به مقامت بمانم. دستم را بگیر، تا تنها و تنها، ذره‏ای از مضامینِ آسمانی واپسین نگاهت را بسرایم؛ آن‏گاه که فریادِ «العطشِ» کودکان از خیمه‏ها، چشم‏هایت را به آسمان، پیوند زد و حرفِ دلت بر زبان آمد:
ـ «خدای من! می‏روم؛ باز هم می‏روم، تا مَشکی آب بیاورم».



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 13:52 | نويسنده : صادق رئیسی |
                                   
 
حضرت ابوالفضل العباس نخستين فرزند از ازدواج حضرت امير المؤمنين على(عليه السلام) و ام البنين بود ايشان در روز چهارم شعبان سال 26 هجرى در مدينه چشم به جهان گشودند.
ماجراى ازدواج على(عليه السلام) با ام البنين
قضيه ازدوادج مادر مكرمه اش ام البنين با حضرت على(عليه السلام) بدين گونه بود كه پس از شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) على(عليه السلام) برادرش عقيل كه در علم نسب شناسى آگاهى كامل داشت و قبايل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبيد و از وى خواست كه براى آن حضرت همسرى شايسته و از قبيله اى كه اجدادش از شجاعان و دلير مردان باشند پيدا كند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشيد باشند پس از مدتى عقيل زنى از طايفه بنى كلاب را به حضرت معرفى كرد كه داراى آن ويژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نياكانش همه از دليرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نيز وظيفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(عليها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلكه بيشتر از فرزندانش دوست مى داشت گويند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نكنيد زيرا فرزندان با شنيدن نام فاطمه به ياد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلكه مرا خادم خود بناميد. و حضرت على(عليه السلام) ولى را ام البنين يعنى مادر پسران ناميد و به اين نام شهرت يافت.
تولد حضرت عباس
حضرت ابوالفضل نخستين فرزند از چنين بانوى با معرفت و حق شناسى بود تولد وى، خانه على(عليه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتى كه به دنيا آمد حضرت على(عليه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وى خواند و نام او را عباس قرار داد.
با آن كه اين نوزاد بسيار خوش منظر و زيبا بود به طورى كه وى را قمر بنى هاشم ناميده اند و به ماه شب چهارده تشبيه نموده اند و حضرت وى را به نام عباس نام نهاد و آن به اين علت بود كه عباس هم به معناى شير شرزه و خشمگين است و هم به معناى عبوس و چهره گرفته زيرا كه ايشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگين داشتند.
در روز هفتم تولدش گوسفندى را به عنوان عقيقه ذبح كردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.
با آن كه هنگام تولد پدر خوشحالى مى كند، حضرت گاهى قنداقه عباس خردسال را در آغوش مى گرفت و آستين دست هاى كوچك او را بالا مى زد و بر بازوان او بوسه مى زد و اشك مى ريخت حضرت در پاسخ ام البنين نسبت به اين كار فرمود اين دست ها براى كمك و يارى به برادرش حسين قطع خواهد شد.
حضرت عباس در خانه على(عليه السلام) و در دامان مادر با ايمان وفادارش و در كنار امام حسين رشد كرد و درس هاى بزرگ انسانيت صداقت و اخلاق را فرا گرفت تربيت خاص امام على(عليه السلام) بى شك در شكل دادن به شخصيت فكرى و روحى اين نوجوان سهم عمده اى داشت روزى حضرت على(عليه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زينب(عليها السلام) هم حضور داشت امام به اين كودك عزيز گفت به بگو يك عباس گفت يك فرمود بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت شرم دارم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ام دو بگويم حضرت از معرفت اين فرزند خوشحال شد و پيشانى عباس را بوسيد.
شجاعت و شهامت عباس
دلاورى هاى اين نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفين نمودار بود كه برخى جلوه هايى از شجاعت اين نوجوان را در جنگ صفين در تاريخ ثبت كرده اند. گويند: در يكى از روزهاى نبرد صفين نوجوانى از سپاه على(عليه السلام) بيرون امد كه نقاب بر چهره داشت و از حركات او نشانه هاى شجاعت، هيبت و قدرت هويدا بود از سپاه شام كسى جرأت نكرد به ميدان بيايد معاويه يكى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء كه دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ اين جوان برو وى گفت اى امير شأن بالاتر از آن است كه جنگ وى بروم بلكه من هفت پسر دارم و يكى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى يكى از پسرانش را فرستاد كه از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد كه او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا اين كه هر هفت پسر در نبرد با او كشته شدند و در اين هنگام پدر خود به ميدان كارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نيز بمانند فرزندانش به هلاكت رسيد كه اين موجب تعجب حاضران شد حضرت على(عليه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پيشانى اش را بوسيد و در اين هنگام همگان ديدند كه اين نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.
و همچنين نقل كرده اند در جنگ صفين هنگامى كه سپاه معاويه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در ركاب امام حسين(عليه السلام) فرستاد كه شريعه فرات را از سپاه دشمن پس بگيرند كه در اين جمع كه موفق به باز كردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نيز حضور داشت.
پس از مرگ معاويه كه حاكم مدينه مى خواست از امام حسين(عليه السلام) براى خلافت يزيد بيعت بگيرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشيرهاى برهنه بيرون خانه و پشت در ايستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند كه اگر نيازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اينان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.
فضائل عباس
حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرمايد: خداوند عمويم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ايثار و فداكارى كرد و از جان خود گذشت چنان فداكارى كرد كه دو دستش قلم شد خداوند نيز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى كند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسيار بزرگ دارد كه همه شهيدان در قيامت به او غبطه مى خورد.
چنانچه شاعر نيز در اين باب مى گويد:
چون اقتدا به جعفر طيار كرده ايم    برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست
در پيروى زخط علمدار كربلاست    دوستى كه داده ايم به راه رضاى درست
امام صادق نيز در ستايش از حضرت عباس مى فرمايد:
عموى ما عباس داراى بصيرة نافذ و ايمانى استوار بود همراه امام حسين جهاد كرد و آزمايش خوبى داد و به شهادت رسيد.
علم عباس
وى تنها به عنوان يك قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلكه فضائل علمى، تقوايى او و دانش رفيع را از خردسالى از سرچمشه علوم الهى به دست آورده بود چنانچه برخى روايات اشاره به اين نكته دارند كه وى از زمان كودكى شروع به تغذيه علمى نموده است.
مقام فقهى او بسيار بالا بوده است و در نزد راويان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسايى در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخى از رجاليون درباره ايشان گفته اند: عباس از فقيهان و دين شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود و ديگران نيز وى را اين گونه تعريف نموده اند كه عباس از بزرگان و فاضلان فقهاى اهل بيت بود بلكه وى عالم استاد نديده بود.
حضرت عباس و امام حسين(عليهم السلام)
حضرت عباس همان جايگاه را نسبت به امام حسين(عليه السلام) داشت كه حضرت على نسبت به پيامبر(صلى الله عليه وآله)داشت ايشان پشتوانه و تكيه گاهى براى امام حسين بودند چنانچه امير المؤمنين چنين جايگاهى را نسبت به پيامبر داشت.
عباس همان طور كه على(عليه السلام) هميان نان و خرما به دوش مى گرفت و براى مستمندان مى برد او نيز به اتفاق برادرش حسين(عليه السلام) بسيارى از گرسنگان مدينه را سير مى كرد عباس همچنانكه على كه باب حوائج دربار پيامبر بود و هر كس رو به ساحت ايشان مى كرد اول على(عليه السلام) را مى خواند وى نيز باب حوائج آستان امام حسين بود و هر كس براى رفع حوائج به دربار حسين مى شتافت عباس را مى خواند.
عباس مانند پدر كه در بستر پيغمبر خوابيد و فداكارى كرد در روز عاشورا براى اطفال و آوردن آب فداكارى كرد.
القاب حضرت عباس
براى ايشان 16 لقب شمرده اند كه هر كدام جلوه اى از فضائل، كرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمريم.
1 ـ عباس: چون مثل شير حمله مى كرد دلير بود ترس در دل دشمن مى ريخت و فريادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حريفان مى افكند.
2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم اين كه وى پدر فضيلت و خوبى ها بود و فضل و نيكى زاده او و مولود سرشت پاكش بود.
3 ـ ابوالقربه: (پدر مشك) به خاطر مشك آبى كه بر دوش مى گرفت و از كودكى ميان بنى هاشم سقايى مى كرد.
4 ـ سقا: به خاطر اين كه آب آور تشنگان بخصوص در سفر كربلا بود.
5 ـ قمر بنى هاشم: وى در ميان بنى هاشم زيباترين و جذاب ترين چهره را داشت و چنين ماه درخشان در شب تار مى درخشيد.
6 ـ باب الحوائج: آستان رفيعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نياز دردمندان است.


تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 13:48 | نويسنده : صادق رئیسی |

 

                                                 
 
 
 
روز پاسدار، یادآور عزم غرورآفرین فهمیده­های مکتب واندیشه حسین(ع) است.
"
گرامی باد روز پاسدار، باطن پاک چشمه­سار و تمثیل کرامت بهار!
سلام بر شما ای عباس­های حادثه که در جاده­های سرخ ایثار و در مسیر ولایت، پاسدار ارزش­های انقلابید!
گرامی باد روز پاسدار بر آنان که از جنس شهیدان و هم­پیمان با حسین(ع) و از نسل فصل سرخ استقامتند!
"
گرامی باد روز پاسدار، این سروهای سرافراز وادی عشق، این آیه­های پرشکوه رزم و ایثار!
پاسدار، دستِ همیشه همراهِ انقلاب است که توانِ رزمی او، برگرفته از نیروهای درونی انسان است.
گرامی باد روز پاسدار، بر سربازان اسلام که با پرچمداری آرمان­های اباعبدالله(ع) تفسیرگر راه حسینند.
روز پاسدار، این یادگاران سال­های آتش و عشق و ایمان گرامی باد!
"
پاسدار، یعنی روییدن و بالیدن و مردانه مردن در مکتب حسین(ع).
"
پاسداران، مضمون سبز شهامت در جاده سرخ شهادتند که تنها با واژه حسین(ع) معنا می­شوند.
"
ای پاسداران! از نفس سبز شماست که مرزهای وطن، خط اَمنِ زیستن را به دور نقشه سرخ ایمان ترسیم می­کند.
"
روز میلاد حسین(ع)، مجالی است برای پاسداری نام پاسدار، این دلیرمردان روزگار و اسوه­های ایثار.
سلام بر شما، مالک­اشترها و ابوذرهای زمان که مصداق حرّیت اباعبدالله­اید!
"
پاسدار، اصیل­ترین درخت انقلاب است که ریشه در فلسفه قیام حسین(ع) دارد.

 



تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 13:45 | نويسنده : صادق رئیسی |

                                                                                 

سلام بر تو که گلویت، بوسه‏گاه پیامبر بود. ای خلاصه فاطمه و علی! بر ما بتاب که در تیرگی خاک، بی‏آفتاب یاد تو، پامال عبور روزهاییم و تنها عشق است که می‏تواند در تعریف تو، قد راست کند. امروز، خانه محقر علی، در آفتاب جمال تو، به مرکزیّت عالم، شناخته خواهد شد و نورِ سرگردانِ حسین که سال‏ها پیش از خلقت آدم در افلاک غوطه می‏خورد، در قاب جسم خویش، حلول خواهد کرد.
بیا ای هم‏بازی جبرئیل و پیمبر، که عشق تو، هول قیامت و سکرات مرگ را بر ما آسان می‏کند.
سلام کردم و به من تبسمت جواب داد     فتاد سایه‏ات سرم، دوباره آفتاب داد
چهار سوی خانه‏ام سلام می‏فرستمت     سلام دادم و به من دعای مستجاب داد
دریایی به نام حسین
می‏گویند: «پایان شب سیه سپید است» و ازاین‏رو، خورشید تو دوبار، متولد شد؛ یکی در خانه فاطمه و دیگربار بر نیزه‏های شبزدگان.
روزی که عطر تو در ایوان ملائک پیچید، ملائک، تبریک‏گویِ پروردگارِ تو بودند، تا ذرات جهان، به سجود درآمدند و تو را ذکر گفتند؛ «یاحسین».
خداوند، تو را آفرید تا از رعدِ گریه‏های شبانه علی، بارانِ رحمت خود را بر زمین ببارد و به ازای هر قطره اشک علی، دریایی به نام حسین را هدیه کند.
در دوستیِ حسین علیه‏السلام
هیچ سجاده‏ای باز نشد که نام تو را رمز عبور خود نکرد، یا حسین!
خاکِ تو، آبروی سجده من است و آب، با تولد تو، در فرهنگ لغات دلم، هم‏خانواده حسین شد.
آن‏که تو را زیارت کند، هزار هزار درجه نزد خداوند به او عطا کنند؛ چراکه باران مهرِ تو، پوسته سخت دانه دل را می‏شکافد.
یا حسین! از قرن‏های آن سوی تقویم، وقتی نوازشِ نور تو در رگ‏هایمان جاری می‏شود، چه تماشا دارد لذت گم شدن و غرق شدن در اسمت!
شفیع قیامت
حسین، تنها واژه‏ای است که وقتی زاده شد، برخاست؛ مثل عطر، وقتی که سرِ مظروف آن را جدا می‏کنند و سرریز می‏شود.
تکرار تو بر نوارهای سبز دیوارهای مسجد، یادمان داد که تو بیش از یک نفر بودی. تو را باید آن‏قدر نوشت، تا محراب و جانماز و نقش اسلیمی طاق‏نماهای زمین، به ناتمامِی تو اقرار کنند؛ یا حسین!
«در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم     بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم     به گفت‏وگوی تو خیزم به جست‏وجوی تو باشم»
پیام کوتاه
ـ یا حسین! تولدِ تو تبدیل نور به انسان است و تو انسان را با شهادت خود به نور مبدّل کردی.
ـ امام حسین علیه‏السلام فرموده‏اند: «کسی که از راه نافرمانی خدا درصدد چیزی برآید آنچه را امید دارد زودتر از دست می‏دهد و آنچه را بیم دارد زودتر سر می‏رسد».



تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 13:37 | نويسنده : صادق رئیسی |
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
بهترین اعمال نزد خداوند حفظ زبان است.
بیشترین گناهان فرزندان آدم زبان اوست.
هرکه مردم از زبان او بترسند از اهل جهنم است.
هرکس زبان خویش را حفظ کند به همه قرآن و سخنان من عمل کرده است.
١- خبری را ندانسته گفتن
2- عیبجویی از دیگران
3- مسخره کردن
4- تهمت زدن
5- فاش کردن اسرار مردم
6- رنجاندن مومن
7- سرزنش بیجا
8- دروغ گفتن
9- وعده دروغ
10- قسم دروغ
11- شهادت ناحق
12- تحریف مسائل دینی
13- حکم ناحق
14- لعنت کردن مردم
15- طعنه زدن
16- دل شکستن
17- امر به منکر
18- نهی از معروف
19- بدخلقی
20- تصدیق کفر و شرک
21- غیبت کردن کردن
22- شایعه پراکنی
23- به نام بد صدا زدن
24- تملق و چاپلوسی
25- با مکرو حیله سخن گفتن
26- مزاح زیاد
27- زخم زبان زدن
28- آبرو ریزی
29- کبر در گفتار
30- ادای صدای کسی را درآوردن
31- بدعت در دین
32- اظهار بخل و حسد
33- بد زبانی در معاشرت
34- خشونت در گفتار
35- فحش و ناسزا گفتن
36- سخن چینی کردن
37- ناامید کردن
38- شوخی با نامحرم
39- ریا در گفتار
40- فریاد زدن بیجا


تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 12:6 | نويسنده : صادق رئیسی |
 
 
عبد صالح خدا « رجبعلی نكوگويان » مشهور به « جناب شيخ » و « شيخ رجبعلی خياط » در سال 1262 هجری شمسی، در شهر تهران ديده به جهان گشود. پدرش « مشهدی باقر » يك كارگر ساده بود. هنگامی كه رجبعلی دوازده ساله شد پدرش از دنيا رفت و رجبعلی را كه از خواهر و برادر تنی بی بهره بود، تنها گذاشت. از دوران كودكی شيخ بيش از اين اطلاعاتی در دست نيست. اما او خود، از قول مادرش نقل می‌كند كه: « موقعی كه تو را در شكم داشتم شبی [ پدرت غذايی را به خانه آورد] خواستم بخورم ديدم كه تو به جنب و جوش آمدی و با پا به شكمم می‌كوبی، احساس كردم كه از اين غذا نبايد بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسيدم….؟ پدرت گفت حقيقت اين است كه اين ها را بدون اجازه [از مغازه ای كه كار می‌كنم] آورده‌ام! من هم از آن غذا مصرف نكردم. »
اين حكايت نشان می‌دهد كه پدر شيخ ويژگی قابل ذكری نداشته است. از جناب شيخ نقل شده است كه: « احسان و اطعام يك ولی خدا توسط پدرش موجب آن گرديده كه خداوند متعال او را از صلب اين پدر خارج سازد. » شيخ پنج پسر و چهار دختر داشت، كه يكی از دخترانش در كودكی از دنيا رفت.
خانه خشتی و ساده شيخ كه از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوی كوچه سياه‌ها (شهيد منتظری) قرارداشت. وی تا پايان عمر در همين خانه محقر زيست. يكی از فرزندان شيخ می‌گويد: پس از ازدواج، دو اتاق طبقه بالای منزل را آماده كرديم و به پدرم گفتم: آقايان، افراد رده بالا به ديدن شما می‌آيند، ديدارهای خود را در اين اتاق‌ها قرار دهيد، فرمود: « نه! هر كه مرا می‌خواهد بيايد اين اتاق، روی خرده كهنه ها بنشيند، من احتياج ندارم. »اين اتاق، اتاق كوچكی بود كه فرش آن يك گليم ساده و در آن يك ميز كهنه خياطی قرار داشت.
لباس جناب شيخ بسيار ساده و تميز بود، نوع لباسی كه او می‌پوشيد نيمه روحانی بود، چيزی شبيه لباده روحانيون بر تن می‌كرد و عرقچين بر سر می‌گذاشت و عبا بردوش می‌گرفت.
نكته قابل توجه اين بود كه او حتی در لباس پوشيدن هم قصد قربت داشت، تنها يك بار كه برای خوشايند ديگران عبا بر دوش گرفت، در عالم معنا او را مورد عتاب قرار دادند. جناب شيخ خود اين داستان را چنين تعريف می‌كند: « نفس اعجوبه است، شبی ديدم حجاب ( منظور حجاب نفس و تاریکی باطنی است ) دارم و طبق معمول نمی‌توانم حضور پيدا كنم، ریشه یابی کردم با تقاضای عاجزانه متوجه شدم كه عصر روز گذشته كه يكی از اشراف تهران به ديدنم آمده بود، گفت: دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به جماعت بخوانم، من برای خوشايند او هنگام نماز عبای خود را به دوش انداختم …»!
جناب شيخ دنبال غذاهای لذيذ نبود، بيشتر وقت ها از غذاهای ساده، مثل سيب زمينی و فرنی استفاده می‌كرد. سر سفره، رو به قبله و دو زانو می‌نشست و به طور خميده غذا میخورد، و گاهی هم بشقاب را به دست می‌گرفت هميشه غذا را با اشتهای كامل میخورد، و گاهی مقداری از غذای خود را در بشقاب يكی از دوستان كه دستش می‌رسيد میگذاشت. هنگام خوردن غذا حرف نمی‌زد و ديگران هم به احترام ايشان سكوت می‌كردند. اگر كسی او را به مهمانی دعوت می كرد با توجه، قبول يا رد می‌كرد، با اين حال بيشتر وقت ها دعوت دوستان را رد نمی‌كرد. از غذای بازار پرهيز نداشت، با اين حال از تأثير خوراك در روح انسان غافل نبود و برخی دگرگونی های روحی را ناشی از غذا می دانست .
خياطی يكی از شغلهای پسنديده در اسلام است. لقمان حكيم اين شغل را برای خود انتخاب كرده بود. جناب شيخ برای اداره زندگی خود، اين شغل را انتخاب كرد و از اين رو به « شيخ رجبعلی خياط » معروف شد. جالب است بدانيم كه خانه ساده و محقر شيخ، با خصوصياتی كه پيشتر بيان شد، كارگاه خياطی او نيز بود. يكی از دوستان شيخ می‌گويد: فراموش نمی‌كنم كه روزی در ايام تابستان در بازار جناب شيخ را ديدم، در حالی كه از ضعف رنگش مايل به زردی بود. قدری وسايل و ابزار خياطی را خريداری و به سوی منزل می‌رفت، به او گفتم: آقا! قدری استراحت كنيد، حال شما خوب نيست. فرمود: «عيال و اولاد را چه كنم؟! » در حديث است كه رسول خدا (ص) فرمودند : « إن الله تعالي يحب أن يري عبده تعباً في طلب الحلال؛ خداوند دوست دارد كه بنده خود را در راه به دست آوردن روزی حلال، خسته ببيند. »
شيخ در عالم سياست نبود، اما با رژيم منفور پهلوی و سياستمداران حاكم آن به شدت مخالف بود.  يكی از فرزندان شيخ می‌گويد: در 30 تير سال 1330 هجری شمسی وقتی شيخ وارد منزل شد، شروع كرد به گريه كردن و فرمود: « حضرت سيد الشهدا(ع) اين آتش را با عبايشان خاموش كردند و جلوی اين بلا را گرفتند، آن ها بنا داشتند در اين روز خيلی ها را بكشند؛ آيت الله كاشانی موفق نمی‌شود ولی سيدی هست كه می‌آيد و موفق می‌شود. » پس از چندی معلوم شد که مقصود از سید دوم، امام خمینی (ره) است.
سرانجام در روز بیست و دوم شهریور ماه سال 1340 هجری شمسی سیمرغ وجود پربرکت شیخ پس از عمری خودسازی و سازندگی از این جهان پر کشید. يكی از ارادتمندان جناب شيخ، كه شب قبل از وفات، از طريق رؤيای صادقه رحلت ملكوتی وی را پيش‌بينی كرده ‌بود، ماجرای وفات را چنين گزارش می‌كند: شبی كه فردای آن شيخ از دنيا رفت، در خواب ديدم كه دارند در مغازه‌های سمت غربی مسجد قزوين را می‌بندند، پرسيدم: چه خبره؟ گفتند آشيخ رجبعلی خياط از دنيا رفته. نگران از خواب بيدار شدم. ساعت سه نيمه شب بود. خواب خود را رؤيای صادقه يافتم. پس از اذان صبح، نماز خواندم و بیدرنگ به منزل آقای رادمنش رفتم، با شگفتی، از دليل اين حضور بی‌موقع سؤال كرد، جريان رؤيای خود را تعريف كردم. ساعت پنج صبح بود و هوا گرگ و ميش، به طرف منزل شيخ راه افتاديم. شيخ در را گشود، داخل شديم و نشستيم، شيخ هم نشست و فرمود: « كجا بوديد اين موقع صبح زود؟ » من خوابم را نگفتم، قدری صحبت كرديم، شيخ به پهلو خوابيد و دستش را زير سر گذاشت و فرمود:
« چيزی بگوييد، شعری بخوانيد! »
يكی خواند:
خوش‌تر از ايام عشق ايام نيست
صبح روز عاشقان را شام نيست
اوقات خوش آن بود كه با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
شيخ با اينكه خود اهل كشف و شهود بود می‌فرمود: « در مكاشفات يقين نداشته باشيد و هيچ وقت بر مكاشفه تكيه نكنيد. هميشه بايد رفتار و گفتار امامان را الگو قرار دهيد. »و می‌فرمود: « مقدس‌ها همه كارشان خوب است، فقط « من » خود را بايد با ( خدا ) عوض كنند. » و می‌فرمود: « اگر مؤمنين منیّت ( خودخواهی ) خود را كنار بگذارند به جايی می ‌رسند. »
براساس مسلك تعبد، شيخ در احكام مقلد بود، و از آيت الله حجت – يكی از مراجع تقليد معاصر خود- تقليد می‌كرد، و در ارتباط با انتخاب اين شخصيت علمی ‌برای تقليد خود می‌فرمود:  « به قم رفتم، مراجع تقليد را ديدم، از همه بی هواتر آقای حجت بود. »
جناب شيخ معتقد بود، كسانی كه در سير و سلوك از طريقه اهل بيت(ع) فاصله دارند، هر چند بر اثر رياضت از نظر قدرت روحی، به مقامات و توان‌هايی دست يابند، اما درهای معارف حقيقی بر آنان بسته است. يكی از فرزندان شيخ نقل می‌كند كه: با پدرم به كوه « بی بی شهربانو» یکی از کوه های اطراف ری رفته بوديم، در بين راه اتفاقاً به شخصی از اهل رياضت برخورديم، وی ادعاهايی داشت، پدرم به او فرمود:  « حاصل رياضت‌های تو بالاخره چيست؟ » آن شخص با شنيدن اين سخن، خم شد و از روی زمين قطعه سنگی را برداشت و آن را تبديل به گلابی نمود و به پدرم تعارف كرد و گفت: بفرماييد ميل كنيد!  پدرم فرمود: « خوب! اين كار را برای من كردی، بگو ببينم برای خدا چه داری؟ و چه كرده ای؟! » مرتاض با شنيدن اين سخن به گريه افتاد …
جناب شيخ معتقد بود اگر كسی حقيقتاً به احكام نورانی اسلام عمل كند، به همه كمالات و مقامات معنوی دست خواهد يافت. او با رياضت‌هايی كه برخلاف سنت و روش مذهب است، به شدت مخالف بود. يكی از ارادتمندان ايشان نقل كرده است: مدتی مشغول رياضت بودم و با كناره گيری از همسر علويه‌ام، در اتاقی جداگانه مشغول ذكر می‌شدم و همان جا می‌خوابيدم، پس از چهار پنج ماه، يكی از دوستان مشترك، مرا به ديدن جناب شيخ برد، پس از دق الباب، به محض اين كه شيخ مرا مشاهده كرد، بدون مقدمه گفت: « می‌خواهی بگويم؟! »
من سرم را پايين انداختم، بعد شيخ متذكر شد كه: « اين چه رفتاری است با همسرت كرده و او را ترك كرده‌ای؟ … اين رياضت‌ها و اذكار را بزن گاراژ! يك جعبه شيرينی بگير و برو پيش عيالت، نماز را سر وقت بخوان با تعقيبات معموله. »سپس شيخ به احاديثی كه تأكيد می‌كند اگر چهل روز كسی خالص عمل كند، چشمه‌های حكمت از دلش می جوشد اشاره كرد و فرمود: « طبق اين احاديث، اگر كسی چهل روز به وظايف دينی خود عمل كند قطعاً روشنی خاصی پيدا می‌نمايد. » آن شخص به توصيه شيخ رياضت را رها كرد و به زندگی معمولی خود بازگشت.
حساب خمس
دكتر حميد فرزام – يكی از شاگردان جناب شيخ – در توصيف تعبد ايشان می‌گويد: شيخ، شريعت و طريقت و حقيقت را با هم داشت، نه اين كه مانند درويش‌ها پشت پا به شريعت زند. اولين حرف ايشان به بنده اين بود كه: « برو حساب خمست را بكن » مرا فرستاد نزد مرحوم آيت الله آقا شيخ احمد آشتيانی – رحمه الله عليه – در « گذرقلی » و گفت: « بايد بروی خدمت ايشان » و چه مردی بود! آيت حق بود و من از او چه فيوضاتی كسب كردم! و چه چيزها ديدم!… رفتم خدمت ايشان و حساب كلبه محقری كه داشتم كردم.
يكی از دستورالعمل‌های مهم تربيتی شيخ، برنامه‌ريزی منظم برای خلوت با خداوند متعال و دعا و مناجات است كه با جمله « گدايی در خانه خدا » از آن تعبير می‌كرد، و تأكيد می‌فرمود كه: « شبی يك ساعت دعا بخوانيد، اگر حال دعا نداشتيد باز هم خلوت با خدا را ترك نكنيد. » و می‌فرمود: « در بيداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجيبی است. هر چيزی را كه از خدا بخواهی از گدايی سحرها می‌توان حاصل نمود، از گدايی سحرها كوتاهی نكنيد كه هرچه هست در آن است. عاشق خواب ندارد و جز وصال محبوب چيزی نمی‌خواهد. وقت ملاقات و رسيدن به وصال هنگام سحر است. »
دعای يستشير، دعای عدليه، دعای توسل، مناجات اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد كوفه، كه با « اللهم إني أسألك الأمان يوم لا ينفع مال و لا بنون » آغاز می‌شود و مناجات‌های پانزده گانه امام سجاد (ع) ( مناجات خمسه عشر)، دعاهايی است كه جناب شيخ زياد می‌خواند و به شاگردان هم خواندن آن‌ها را توصيه می‌فرمود. در ميان مناجات‌های پانزده‌گانه امام سجاد عليه‌السلام بر خواندن « مناجات مفتقرين » خصوصاً و « مناجات مریدین » تأكيد داشت، و می‌فرمود:  « هر يك از اين پانزده دعا يك خاصيت دارد. »
آيت الله فهری نقل می‌كند كه: از جناب شيخ شنيدم كه فرمودند: « به خدا عرض كردم: خدايا هر كسی با محبوب خودش راز و نيازهای دارد و تلذذی، ما هم می‌خواهيم از اين نعمت برخوردار باشيم چه دعايی بخوانيم؟ در عالم معنا به من گفتند: دعای يستشير بخوان. » اين بود كه ايشان دعای يستشير را با حال و نشاط مخصوصی میخواندند.
جناب شيخ بر اين اعتقاد بود كه هنگامی انسان شايستگی مناجات و گفت و گو با خداوند متعال را پيدا می‌كند كه محبت غير خدا را از دل بيرون كند، و كسی كه هوس، خدای اوست نمی‌تواند حقيقتاً « يا الله » بگويد، و در اين باره می‌فرمود: « گريه و مناجات موقعی ارزش واقعی دارد كه انسان در دلش محبت غير خدا را نداشته باشد. »
جناب شيخ معقتد بود كه راه انس با خدا، احسان به خلق است. اگر كسی بخواهد حال دعا داشته باشد و از ذكر و مناجات با خدا لذت ببرد، بايد برای خدا، در خدمت خلق خدا باشد و در اين باره می‌فرمود: آن چه پس از انجام فرايض، حال بندگی خدا را در انسان ايجاد می‌كند، نيكی به مردم است. »




تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 11:52 | نويسنده : صادق رئیسی |
 
 
سفارش همه انبیا و اولیاء الهی بر امت ها این بوده که در زندگی تقوا داشته باشید تقوا یکی از اهداف قرآن است اگر واجباتی بر ما خداوند متعال واجب کرده ، اگر محرماتی به ما دستور داده که از آنها دوری کنیم برای این است که ما چیزی بدستمان می آید. تقوی نیرویی است در وجود انسان که وقتی خوبیها را می بیند و می شنود و انجام می دهد برایش لذت بخش است . وقتی از یک گناه خود و دیگران دوری کردند سپاس بگوید . ایشان در ادامه به خطبه 192 نهج البلاغه فرمودند خدا را ستایش می کنم به اینکه به ما توفیق فرماانداری داد که از گناه دوری کنیم . وقتی در زندگی گناهی اتفاق نیفتد این شکر دارد لذا عزیزان خواهران وبرادران برویم به سمتی که دلمان را آباد کنیم . دل آباد نمی شود مگر با تقوی . این دل را نباید به هر کس داد باید به کسی داد که قدر دان باشد به تعبیری:
عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند
عاشق آن است که دل را حرم یار کند
روایتی است از امیرالمومنین(ع) که چطور می شود دل خراب می شود. می فرماید: خراب ترین دل ها ،دل آن کسی است که حرف می زنند به چیزهایی که فایده ندارد (اشاره به جشن ها و میهمانی هایی که در پایان چیزی دستگیر انسان نمی شود مگراینکه انسان توفیقی پیدا کند) چون از حضرت علی(ع) داریم هر کسی بعد از گناه موفق شود دو رکعت نماز بخواند امیدوار باشد یعنی هنوز راه باز است ومی تواند استغفار کند.ناطق در ادامه فرمودند: امروز بنا داریم آیاتی که در ارتباط با فرهنگ نماز جمعه است را یادآوری کنم. حقیقتااین نماز جمعه چقدر درفکر،روح،کار و معامله من تاثیر می گذارد اگرتاثیرنداشته به احتمال قوی آنرا خوب ادا نکرده ایم و الا جمعه سازنده است و آباد کننده است .
درروایتی امیرالمومنین حضرت علی(ع) می فرماید: هنگام ایراد خطبه مردم به صورت امام جمعه می نشینند و به او گوش فرا می دهند(منظور نگاه به امام جمعه ) . هنگامی که امام جمعه خطبه می خواند (در روز جمعه)نباید سخن گفت و به این طرف و آن طرف توجه نمود.علی بن ثابت از پدرش که از اصحاب رسول مکرم اسلام است میفرماید: وقتی پیغمبر بر منبر می ایستاد یاران آن حضرت صورتهایشان را به سوی او گردانده، روبروی ایشان می نشستند و خطبه ها را گوش می کردند. محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل می کند هنگامی که امام روز جمعه خطبه می خواند بر هیچ کس سزاوار نیست سخن بگوید تا آنکه امام جمعه خطبه را به پایان ببرد پس از آنکه امام از دو خطبه فراغت یافت، پیش از اقامه نماز جمعه میتوان سخن گفت. از رسول خدا محمد بن عبدا...(ص)اگر یکی از شما به مسجد وارد شد در حالیکه امام جمعه مشغول خطبه خواندن است. نه نماز بخواند، نه سخن بگوید تا آنکه امام خطبه ها را
به پایان برد. امام صادق (ع) فرمودند: ساعتی که در روز جمعه دعا در آن مستجاب است از زمانی است که امام خطبه را به پایان رسانده تا وقتی که مردم در صفوف منظم آماده برگزاری نماز جمعه باشند این لحظه طلایی استجابت دعاهاست. درروایت دیگر امام صادق فرمودند: از زمانی که امام از منبر پایین آمده تا آنگاه که در جای خود برای اقامه نماز جمعه قرار می گیرد لحظات استجابت دعاست.
واما بعد از نماز جمعه:
در روایتی از پیامبر آمده کسی که بعد از نماز جمعه سوره های حمد،قل هوا...واحد،قل اعوذو برب الفلق،قل اعوذ برب الناس را بخواند، از جمعه ای که در آن قرار دارد تا جمعه بعد محفوظ می ماند. امام صادق(ع) از امام باقر(ع) نقل می کند:هر مسافری که از روی علاقه و محبت نمازجمعه را اقامه کند خداوند پاداش یکصد نماز که غیر مسافربخواند به عطا خواهد کرد . روایت دیگری است که اگر ما در نماز جمعه شرکت کردیم دو ثواب می بریم یکی ثواب نماز جمعه و دیگری ثواب نماز جماعت. اما ثواب نمازجمعه برای کسی نوشته می شود که از ابتدای بسم ا...الرحمن الرحیم امام در صفوف نمازجمعه باشد در غیراین صورت فقط ثواب جماعت برایش ثبت می شود.
 


تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 11:48 | نويسنده : صادق رئیسی |

مسأله 1579: نماز جمعه در زمان غيبت امام معصوم(عليه السلام) واجب تخييرى است، يعنى مى توان آن را در روز جمعه به جاى نماز ظهر خواند و احتياط مستحب آن است كه اگر نماز جمعه را خواند نماز ظهر را نيز بعد از آن بخواند.

مسأله 1580: نماز جمعه دو ركعت است، مانند نماز صبح. و بنابر احتياط مستحب حمد و سوره را بلند بخواند. و مستحب مؤكَّد است در ركعت اوّل، سوره « جمعه » و در ركعت دوم، سوره «منافقين» خوانده شود. و در نماز جمعه دو قنوت مستحب است، يكى در ركعت اوّل پيش از ركوع و ديگرى در ركعت دوم بعد از ركوع. و نبايد در ركعت دوم پس از قنوت دوباره به ركوع رود. و اگر رفت نمازش باطل مى شود.

مسأله 1581: اگر در ركعتهاى نماز جمعه شك شود، نماز باطل است.

مسأله 1582: در نماز جمعه علاوه بر شرايط عمومى نماز، چند چيز لازم است، اوّل: با جماعت خوانده شود. دوم: امام و مأموم، حداقل هفت نفر مرد بالغ باشند. و بنابر احتياط واجب مسافرى كه نمازش شكسته است جزو آن هفت نفر نباشد. و اگر امام و مأموم، پنج نفر باشند نماز جمعه صحيح است ولى واجب نيست. سوم: پيش از نماز، امام جمعه دو خطبه بخواند به تفصيلى كه خواهد آمد. چهارم: بين دو محل اقامه نماز جمعه حدّاقل يك فرسخ شرعى فاصله باشد و فرسخ شرعى، تقريباً پنج كيلومتر و نيم مى باشد.

مسأله 1583: اگر مأمومين در اثناى خطبه، يا پيش از شروع در نماز متفرّق شدند و عده آنان از چهار نفر واجد شرايط كمتر شد، نماز جمعه صحيح نيست و بايد نماز ظهر خوانده شود و اگر پس از شروع نماز، نماز را برهم زدند و متفرّق شدند بنابر احتياط، امام جمعه، نماز جمعه را تمام كند و نماز ظهر را نيز بخواند.

مسأله 1584: هريك از دو خطبه، بنابر احتياط واجب، بايد مشتمل بر حمد و ثناى خدا، صلوات بر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و آل پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، دعوت مردم به تقوى و پرهيزكارى و يك سوره كامل باشد. و بنابر احتياط بايد خطبه دوم مشتمل بر صلوات بر ائمّه اطهار(عليهم السلام) با ذكر نام آنان و استغفار براى مؤمنين نيز باشد.

مسأله 1585: بنابر احتياط واجب، حمد و ثناى خدا و صلوات بر پيامبر و آل پيامبر(عليهم السلام) به زبان عربى گفته شود، ولى دعوت به تقوى، موعظه، تذكرات و بيان مسائل اجتماعى و سياسى به زبان مستمعين اشكالى ندارد.

مسأله 1586: خطبه ها را بنابر احتياط واجب بايد، خود امام جمعه بخواند نه ديگرى و بايد امام، ايستاده خطبه بخواند و واجب است ميان دو خطبه با نشستن مختصرى فاصله شود و بايد خطبه ها بلند خوانده شود كه حدّاقل چهار نفر واجد شرايط بشنوند و شايسته است، طورى خوانده شود كه همه حاضرين بشنوند.

مسأله 1587: بنابر احتياط، بايد امام جمعه در حال خطبه، با وضو باشد.

مسأله 1588: مستحب است امام جمعه در حال خطبه، عمامه بر سر داشته باشد، بر عصا و يا سلاحى تكيه كند، در حال اذان روى منبر بنشيند و پيش از شروع خطبه به مُستمعين سلام كند و جواب سلام امام بر مستمعين واجب كفايى است.

مسأله 1589: بنابر احتياط واجب، حاضرين اگر در شرايطى هستند كه چنانچه گوش دهند خطبه ها را مى شنوند بايد گوش دهند، و صحبتى كه مانع از اين گوش دادن است نكنند و حتى نماز نافله نخوانند. و بنابر احتياط مستحب به طرف خطيب بنشينند و مانند حال نماز باشند، به راست و چپ نگاه نكنند و جابه جا نشوند، ولى پس از تمام شدن خطبه ها، تا اقامه نماز جمعه اين امور مانعى ندارد.

مسأله 1590: اگر مأمومين خطبه ها را گوش ندادند، يا در حال خطبه به راست و چپ نگاه كردند، يا جابه جا شدند و يا صحبت كردند بر خلاف احتياط عمل كرده اند، ولى نماز جمعه آنان صحيح است.

مسأله 1591: امام جمعه بايد بالغ، عاقل، مرد، شيعه دوازده امامى، حلال زاده، عادل و قادر به خواندن خطبه در حال قيام باشد. و بنابر احتياط واجب، بيمارى خوره و پيسى ظاهر نداشته باشد و حدّ شرعى نخورده باشد و همچنين بنابر احتياط واجب از طرف مجتهد واجد شرايط تعيين شده باشد.

مسأله 1592: نماز جمعه بر بچّه ها، ديوانه ها، پيران سالخورده، بيماران، نابينايان، مسافران، زنان، كسانى كه بيش از دو فرسخ از محل نماز جمعه دورند كسانى كه حضور آنان در نماز جمعه مشقّت و سختى دارد و همچنين در وقت باران، واجب نيست، هرچند اين قبيل افراد، اگر حاضر شدند نماز جمعه آنان صحيح است و به جاى نماز ظهر محسوب مى گردد، گرچه بنابر احتياط مستحب نماز ظهر را نيز بجا آورند.

مسأله 1593: وقت نماز جمعه، از اوّل ظهر است تا وقتى كه سايه شاخص به اندازه خود شاخص شود، بنابراين اوّل ظهر شرعى، بايد فوراً، اذان و سپس خطبه هاى جمعه شروع گردد. و خواندن آنها پيش از ظهر، خلاف احتياط است مگر اينكه بعد از داخل شدن وقت، مقدار واجب خطبه را تكرار كند.

مسأله 1594: اگر شك كند وقت نماز جمعه هنوز باقى است يا نه، بنابر احتياط واجب لازم است تحقيق كند و اگر در وسط نماز جمعه وقت آن بگذرد اگر يك ركعت از آن در وقت خوانده شده صحيح است وگرنه بنابر احتياط، نماز جمعه را تمام كند و نماز ظهر را نيز بخواند.

مسأله 1595: اگر نماز جمعه برپا شد، كسى كه خطبه ها را درك نكرده مى تواند در آن شركت نمايد، بلكه اگر كسى به ركوع ركعت دوم برسد كافى است و پس از سلام امام جمعه، ركعت دوم را خودش مى خواند و نماز جمعه او صحيح است.



تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 11:38 | نويسنده : صادق رئیسی |
                                                                             
برخی از کارشناسان معتقدند نماز خواندن تنها غذای روح انسان نیست , بلکه جسم انسانها را نیز تقویت می کند
و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد . وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند جریان فکر هم
خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند
نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بیی خوابی و افکار نا
آرام را از انسان دور می کند.
ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات
ارادی است را تقویت می کند و این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات
بعدی بپردازد. نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقیم
نگاه می دارد. تقویت احشاء و ماهیچه های شکم , حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن سوء
هاضمه و بی اشتهایی از دیگر خواص نماز خواندن و رکوع در نماز است.
کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود کخ در متعادل و آرام
کردن سمپاتیک موثر است.
مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عضلات صورت و گردن ساق پا و رانها می شودو به این ترتیب به
جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.
تنظیم متابولیسم بدن فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماری ها از بدن , کمک به افزایش حالت استواری و
استحکام مغز و بهبود ناراحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص رکوع در نماز است.
سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن
یبوست و سوء هاضمه ,پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی
کمک می کند.
سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی , زیبایی و
طراوت پوست می شود.
حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به
مغز وصل می کند,شده و این  اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این عم برای سلامت انسان
بسیار حائز اهمیت است
سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات
پاها و ران ها , کمک به نفخ معده و روده  , بهبود فتق  , از خواص نشستن بعد نماز است.
روشن است که نماز فلسفی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است و آن را باید فقط برای
خداوند تعالی خواند و نه به انگزه فواید و آثاری از این دست, ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند
برای برخی مفید باشد.
 

نماز، تسبیح خداوند است که موجب نزدیکی روحی و معنوی ما با او می گردد. نماز خواندن، تبادل انرژی های منفی و معیوب با انرژی های مثبت و روحانی است که این تبادل در حالت های مختلف نماز خواندن ، متفاوت بوده و به شرح زیر میباشد:
حالت ایستاده : تبادل انرژی با زمین از طریق کف پاها و گرفتن انرژی معنوی از چاکرای سر میباشد.
حالت رکوع : تبادل انرژی بالاتنه با پایین تنه از طریق چاکرای کف دستها و چاکرای روی زانوها میباشد.
حالت سجده : تبادل انرژیهای منفی با زمین از هفت منطقه ی چاکرای پیشانی، چاکرای زانوها، چاکرای کف دستها و چاکرای روی پاها و گرفتن انرژی مثبت زمین از طریق این چاکراها میباشد.
انرژی زمین، احساس شادی، رضایت، امید، لذت و میل ادامه ی حیات را ایجاد می کند. در حالت سجده، چاکرای پیشانی که مرکز استدلال و منطق است، متعادل می گردد. افرادی که سجده های طولانیتری داشته باشند، می توانند این چاکرا را متعادل تر ساخته و به افرادی منطقی تر و حتی روشن ضمیر تبدیل گردند. این چاکرا، مرکز خلاقیت ها، الهام ها، منطق و استدلال است. در اسلام نیز سجده ی طولانی سفارش شده است.
تحقیقات بر روی یکی از ورزش های « یوگا » که بسیار شبیه به انجام سجده است، نشان داده که سجده ی مداوم و مکرر به خصوص طولانی میتواند:
- موجب بالا رفتن سطح منطق و استدلال گردد.( به علت فعال شدن چاکرای چشم سوم )
- سبب فعال شدن چاکرای آجنا ( وسط پیشانی ) و سبب روشن بینی و اشراق گردد.
- موجب افزایش سطح آگاهی و کنترل انرژی های روانی ( بدلیل فعال کردن چاکرای چشم سوم و آجنا ) گردد.
- سبب کشیدگی ماهیچه های پشت و آسودگی ماهیچه های کمر و اتصال بین مهره ها گردد.
- سبب رها شدن دیسک های ستون فقرات و یه حالت طبیعی در آمدن مهره ها گردد.
- سبب آرامش اعصاب سمپاتیک، تنظیم غده ی آدرنال و یه موجب آنها ، تسکین دهنده و کاهش دهنده ی خشم و عصبانیت باشد.
به علت فشار معده و فعال کردن چاکرای خورشیدی، دافع یبوست باشد.
- معالج بیماری « سیاتیک » باشد.
- موجب تبادل بیشتر انرژی های منفی بدن با انرژی های مثیت زمین از طریق چاکراهای کف دستها، روی پاها، روی زانوها و روی پیشانی گردد.
حالت نشسته : در این حالت نیز تبادل انرژی با زمین از طریق چاکرای پاها و زانوها و چاکرای خاجی یا ریشه ( در انتهای دنبالچه ) صورت گرفته و انرژی روحانی از چاکرای تاجی یا سر گرفته می شود. در این حالت، دستها روی پاها است تا انرژی بالا تنه و پایین تنه با هم تبادل شده و گردش انرژی متعادل گردد.
حالت قنوت : در این حالت، تبادل انرژی از طریق کف دستها اتفاق می افتد. در حین نماز خواندن، یا گفتن ذکرها، انرژی خود درمان گر « آلفا » آزاد گشته و سپس در وضعیت های مختلف نماز ، در کل بدن به گردش در می آید. در ضمن ، با گرفتن دستها در مقابل صورت در زمان قنوت، برگشت انرژی درمان گر به کمک صورت نیز اتفاق می افتد.
از نظر علمی ثابت شده که میزان انرژی حیاتی، قبل و بعد از غروب خورشید، به بالاترین حد خود می رسد و می بینیم که سفارش به نماز اول وقت یعنی درست قبل از طلوع و غروب خورشید شده است تا انرژی حیاتی بیشتری را دریافت کنیم.
نماز و دعا و عبادت جمعی نیز بسیار قدرت دارد زیرا انرژی جمعی ایجاد می کند. به همین دلیل است که در اسلام، نماز جماعت و دعای جمعی، سفارش شده است.
در اسلام ، نماز آیات سفارش شده است. امروزه نیز از نظر علمی ثابت شده است که در زمان خورشید گرفتگی و طوفان های خورشیدی، بیماری های روانی، شدت می گیرند. در ضمن، تغییر در قرص ماه یا گردش ماه و هم چنین ماه گرفتگی نیز با بیماری های روحی و روانی و شدت و نقصان آن مرتبط است. میزان انرژی های منفی آزاد شده طی زلزله، طوفان و سیل نیز افزایش می یابد و حال امروز بهتر می توانیم درک کنیم که چرا سفارش به خواندن نماز آیات در زمان ماه گرفتگی و یا خورشید گرفتگی و بروز سیل، زلزله، طوفان و دیگر بلاهای آسمانی شده است تا با انرژی نماز و عبادت که نوعی انرژِی الهی است، بتوانیم بر انرژی های منفی ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی غلبه کنیم.

بر گرفته از کتاب « راهنمای عملی درمان اضطراب و افسردگی » نوشته ی ماری یحیوی، ( محقق، مترجم و نویسنده )



تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 11:22 | نويسنده : صادق رئیسی |

                                                                 

 

 

دانش پزشكی ظرف چند دهه اخیر موفق به اكتشاف مهمی پیرامون خواب شده است
و آن كشف بخشی مهم در طول خواب انسان به نام خواب REM بوده است
تاثیر خواب بر روان و جسم انسان از دانسته های مسلم علم پزشكی است . بطوریكه تغییرات خواب انسان از پیش آگهی های مهم در زمینه ابتلا به بیماریها ، به حساب می آید .


نماز صبح که در سوره مباركه “ اسراء ” از آن با عنوان ( ان قران الفجر كان مشهودا ) نام برده شده است .موقعیت ان درست در مرحله REMقرار گرفته است. 


طی مرحله REMشخص كاملا بی حركت شده و نوار مغزی شخص به جای حالت خواب ، حالت بیداری كامل را نشان می دهد . در این حالت مغز از فعالیت بالایی برخوردار است درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غیر منتظره بالا می رود و حركات سریعی در چشمان فرد دیده می شود چنانچه شخص را در این حالت بیدار كنیم به احتمال بسیار قوی ابراز می كند كه در حال خواب دیدن بوده است
لازم به توضیح است كه خواب REM در حد تعادل برای سلامت و رفع خستگی لازم است اما زیادی آن منجر به افسردگی و موارد مختلف می شود و نقش نماز بعنوان متعادل كننده میزان REM مطرح است

كل دوران R EM در طول یك خواب 8 ساعتی در اشخاص طبیعی 90 دقیقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در ساعات نزدیك به صبح به وقوع می پیوندد. چنانچه شخص خود را ملزم به بیداری صبحگاهی كند در حقیقت جلوی ورود خود به مرحله قابل توجهی از خواب REM را گرفته است .
امروزه ، نخستین اصلی كه در ایجاد بهداشت خواب ، توسط جدیدترین منابع علمی دنیا توصیه می شود “ بیدار شدن هر صبح سر یك موقع مشخص از خواب است ”
وقت نماز صبح ، در تمام طول سال ، با در نظر گرفتن تغییرات ناشی از حركات وضعی و انتقالی زمین ، زمان ثابتی است


از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز خود به تنهایی می تواند به عنوان واکسن ضد افسردگی در پیشگیری از افسردگی و حتی داروی درمان افسردگی باشد


حضرت علی (ع) : خداوند هر گاه خیری بر بنده اش بخواهد به او كم خوابی و كم خوری و كم حرفی را تلقین می كند .




تاريخ : جمعه 2 تير 1391برچسب:, | 11:14 | نويسنده : صادق رئیسی |

                                                                          

 
مقدمه
 مي توان در بعد نمادين و از ديدگاه زيبايي شناسي ، مسح سر و پا در پايان وضو را سمبلي جسم ، از سر تا پا و از فرق تا قدم به حساب آورد و به عنوان عاملي در ياد آوري پيوسته مسلمانان مبني بر نظافت تمام بدن تلقي كرد ، اما در باره بيماريها نيز مي توان به نكاتي چند توجه نمود پاها و سر انسان بر خلاف دست و صورت ، از اعضايي هستند كه در بخش قابل توجهي از شبانه روز پوشانيده هستند ، تا حدي كه حتي خود نيز معمولا توجه كمي به آنها دارند  اما امروزه دانش بشر ، گروهي از بيماريها را مي شناسد كه شروع تظاهرات اين بيماريها از پوست سر و پاها است . بعنوان مثال برخي بيماريهاي قارچي پوست از حد فاصل ميان شصت و ديگر انگشتان پا آغاز مي گردد كه اتفاقا درست محل اين ناحيه مسح واجب دارد و به همين ترتيب مسح سر نيز مي تواند توجه انسان را به آلودگي يا ضايعه عفوني در مو و پوست سر توجه دهد و در نتيجه انسان را براي رفع آن به اقدام   وادارد .   در ضمن وجوب مسح سر و پا فرصتي است براي برداشته شدن پوشش پا و سر و در معرض هوا و اكسيژن قرار گرفتن اين اعضاء كه علاوه بر شادابي پوست ، به نوبه خود مانع رشد ارگانيزم هاي بي هوازي در منافذ پوست خواهد شد .
 البته لازم به توجه است كه بسياري از بيماريهاي پوست ( بويژه  عفونتها ) بوسيله غسل هاي متعدد اعم از واجب و مستحب كه شخص نمازگزار در طول زندگي خود به جا مي آورد  قابل پيشگيري هستند كه براي پرهيز از اطالة كلام تنها به همين اشاره بسنده مي كنيم
 
 تاثيرنمازبر بيماري  آسم
يكي از شايعترين بيماريهاي انسان است ، به طوريكه شيوع آن در طب اطفال ، 5 تا 10 درصد كل كودكان تخمين زده مي شود  كه اين بيماري در بسياري از آنها تا بزرگسالي نيز ادامه پيدا مي كند . بدين ترتيب كمتر كسي است كه  در دوران زندگي خود با بيماران مبتلا به آسم ، برخورد نكند و شاهد مشكلات مختلف آنان از جمله تنگي نفس ، سرفه مداوم ، خس خس سينه و .. كه گاهي به صورت حمله هاي شديدي بيماري تظاهر مي كنند نباشد.
  مطالعات علمي جديد بر گروههاي سني مختلف مبتلا به آسم ، نشاندهنده آن است كه در ايجاد بيماري آسم ، سه عامل برجسته ، مهمترين نقش را ايفا مي كنند ، كه اين سه عامل عبارتند از :
1-ميكروبهايي كه وارد دستگاه تنفسي انسان مي شوند.
2- عوامل حساسيت زا ، از جمله گردو غبار ، دود سيگار ، گرده گياهان ، كه در مورد اشخاص مختلف ،ممكن است اين عوامل مختلف باشند .
3-مسائل رواني از جمله اضطراب ، عصبانيت ، غم ، شادي ، تحقير ، خنده و حتي انتظار خوشايند شركت در يك محفل اجتماعي مطلوب و به طور كلي استرس هاي حاد و مزمن اما نقش عوامل رواني از ديدگاه ديگري نيز ، توجه پزشكان را به خود جلب نموده است و آن “ تاثير تلقين بر آسم ” است ، چرا كه در برخي از موارد تلقين مي تواند ، موجب تسكين حمله هاي آسم شود :‌“ يك مثال مشهور در اين مورد ، مربوط به پزشكي است ، كه مبتلا به آسم بود و براي گذراندن تعطيلات آخر هفته ، به هتل دورافتاده اي ، در يك منطقه ييلاقي رفته بود ، در نيمه هاي شب او با يك حمله شديد آسم از خواب بيدار شد و كورمال كورمال به جستجوي كليد لامپ برق بر آمد و وقتي كه از پيدا كردن آن عاجز شد ، نااميدانه كفش خود را برداشت و قصد پنجره را كرد و وقتي وجود شيشه اي را احساس كرد ، آن را شكست و نفسهاي عميقي كشيد و حمله آسمي او متوقف شد و شب آرامي را گذراند ولي صبح روز بعد ، او با وحشت زياد ، دريافت كه بجاي پنجره آينه را شكسته است.
  با توجه به اين قبيل شواهد است كه مي توان آسم  را نيز جزو بيماريهاي مورد بحث در طب روان تني ، به شمار آورد و نتيجه گرفت كه چنانچه احساس امنيت رواني در بيماران آسمي ايجاد گردد و چنانچه مكررا در معرض تلقين هاي سازنده رواني ، قرار گيرند ، قدم بزرگي در تسكين بيماري آنها برداشته شده است .
 “ عفونت ” ها ( كه خود يكي از عوامل بر انگيزنده آسم مي باشند بوسيله شستشوي مجراي تنفس در وضو تا حدي قابل كنترل هستند .
اين نكته را مي توان در مورد ساير عوامل حساسيت زا ، مثل گرد و خاك و گرده گياهان ( يعني دومين عامل بر انگيزنده آسم ) نيز به نحوي صادق دانست .
اما آنچه كه در مورد تاثير نماز بر آسم ، غير قابل انكار است ، تاثير تنش زائي نماز و احساس امنيت رواني عميقي است كه بر اثر آن حاصل مي شود و
 بي شك اثر التيام بخش بزرگي بر بروز سومين گروه از عوامل برانگيزنده آسم ، يعني عوامل رواني مي گذارد .
     به خصوص كه تلقين هاي سازنده و زندگي بخش توأم با نماز (2) ، قابل مقايسه با آن گروه تلقين هاي رواني است كه گهگاه باعث تسكين آسم يا پيشگيري از بروز حملات آن مي شوند .
     ضمنا ديدگاه ويژه نمازگزار به زندگي در دنيا و ثبات شخصيت اوباعث مي شود كه نمازگزار در مقابل افت و خيزهاي غير منتظره زندگي ، نه چندان شاد و نه چندان غمگين شود ، و در نتيجه به حذف آن گروه از تغييرات هيجاني كه مسبب تشديد آسم هستند ، از زندگي خود بپردازد .
تاثير نماز بر بيماري فشار خون
     افزايش فشار خون يكي از شايعترين دلايل مراجعه به پزشك در سرتاسر دنياست. بعنوان مثال يكي از جديدترين آمارها ، در ايالات متحده آمريكا ، شايعترين بيماريي كه افراد را ناگزير به استفاده از دارو ، مي كند افزايش فشار خون ذكر كرده است  ، به علت عوارض خطرناك و متعددي كه اين بيماري در بسياري از اعضاي بدن از جمله قلب و مغز و كليه و چشم و .. دارد
سعي و اهتمام فراواني در دانش پزشكي براي پيشگيري و كنترل اين بيماري در پيش گرفته شده است 
در تمامي منابع معتبر علمي ، براي پيشگيري از ابتلا به افزايش فشار خون و همچنين كنترل تعداد زيادي از بيماران كه افزايش فشار خوني در حد خفيف يا متوسط دارند ، رعايت برخي اصول و استفاده از درمانهاي غير دارويي توصيه مي شود . درمانهاي غير دارويي ضمن آن كه هزينه چنداني را بر بيمار تحميل نمي كنند در پايين آوردن فشار خون و ممانعت از بروز و پيشرفت آن موثرند .
از جمله چهار درمان اوليه و بسيار مهم غير دارويي كه در منابع جديد علمي براي كنترل فشار خون مورد توجه قرار مي گيرند ، عبارتند از : 1. كاهش دادن اضطراب و استرس ها 2. كاهش يا عدم مصرف الكل 3. كم كردن وزن  4. انجام ورزش هاي سبك بطور منظم در شبانه روز .
 اما با توجه به نقش بسيار مهمي كه نمازهاي واجب يوميه ، در ايمن كردن انسان در مقابل استرس ها و مشكلات گوناگون زندگي ايفا مي كنند و نيز با توجه به الزامي كه نماز به شخص نمازگزار مبني بر عدم مصرف مشروبات الكلي مي دهد ، مي توان اين امر را قدم موثري در پيشگيري و كنترل فشار خون تلقي كرد .
از طرفي نماز با حركات موزون و قيام و قعود و ركوع و سجود منظمي توأم است كه قابل مقايسه كامل با يك نرمش سبك روزانه مشابه آنچه كه در درمانهاي غير دارويي فشار خون توصيه مي شود ، مي باشد . همچنين اگر به ياد آوريم كه مسلمان نمازگزار رو به قبله مكتبي نماز مي خواند كه خداي آن مكتب از پر خوري و شمكبارگي بيزار است و مثلا “ عالمان فربه و چاق را دشمن متوجه خواهيم شد كه هر چهار درمان غير دارويي مذكور ، براي كنترل و پيشگيري افزايش فشار خون ، در وراي احكام نوراني نماز نهفته است
. تاثير نماز بر شادابي جسم وروان
 پيامبر اكرم (ص: ( مومن ، شوخ و لبخند بر دهان باشد و منافق بدخلق و گره بر ابر  امروزه ضرب المثل ايراني “ خنده بر هر درد بي درمان دواست ” مصداق كاملا علمي پيدا كرده است . دانش پزشكي در قرن حاضر به وضوح مي داند اشخاصي كه اصطلاحا يك لب و هزار خنده گفته مي شوند ، نسبت به آنان كه به اصطلاح با خودشان نيز قهرند !
 به اين ترتيب هر عاملي كه شادابي را به انسان هديه كند ، در واقع به سلامتي جسم و روان او كمك كرده است . اما نكته بسيار مهمي كه دانش طب به بشر آموخته است ، اين مطلب است كه شادابي و افسردگي انسان پيش از آنكه تحت كنترل اراده او باشد ، زير فرمان تغييرات مواد شيمايي در سلسله اعصاب مركزي انسان است.
 اما در اينجا ذكر همين نكته كافي است كه مثلا افزايش يك ماده شيميايي به نام “ دو پامين ” در بدن سبب مي شود ، انسان بدون آنكه خود بخواهد ، دچار ناراحتي و كاهش اين ماده نيز سبب شاد شدن غير ارادي انسان خواهد شد .
 بعنوان مثال ، عصبانيت و ناراحتي غير ارادي و بدون علت صبحگاهي كه حالت شديد آن بعنوان ملانكولي يا همان ماليخوليا ( افسردگي  درونزاد صبحگاهي ) شناخته مي شود ، در اثر تغييرات و كم و زياد شدن همين مواد شيميايي بوقوع مي پيوندد.
   اما از جمله اين مواد شيميايي داخل بدن كه به طور غير ارادي سبب شادي انسان مي شود و به او شعف و نشئه بي نظير مي بخشد ، ماده اي به نام “ كورتيزول مي باشد كه ميزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهي بشدت افزايش مي يابد (2) و در صورت بيداري انسان در اين ساعات ، لذت و شعف سرمست كننده اي نصيب او مي شود كه بي شك بر زندگي او در تمام طول روز تاثير گذار است .
افزايش كورتيزول در ساعات صبح و ارتباط آن با سرخوشي صبحگاهي ، كه امروزه از مسلمات پزشكي است ، در واقع توجيه قابل توجهي بر همه مضاميني كه در فرهنگ و ادب و عرفان پيرامون “ اسرار سحر ” معرفي مي شوند ارائه مي دهد .

 از نمونه توجه بسيار به سرخوشي و شادابي سحرگاهي و تاثير آن در زندگي انسان در اشعار خواجه شيرين سخن شيراز حضرت حافظ بسيار مي توان يافت :
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ             از يمن دعاي شب و ورد سحري بود

ضرب المثل ايراني مشهور كه منسوب به بزرگمهر مي باشد يعني : “ سحر خيز باش تا كامروا باشي ” نيز اشاراتي نغز به تاثير بيداري صبحگاهي بر زندگي شادكامانه و سعادت آميز دارد به اين ترتيب واضح است ، امر واجب نماز صبح با ارزاني داشتن بيداري صبحگاهي به انسان تقديم كننده شادابي جسم و روان به او مي باشد و يك نتيجه مهم اين شادابي ، سلامت جسم و روان خواهد بود .    
 
تاثير نماز بركاهش  خودكشي
واستعينوا بالصبر والصلوه  سوره مباركه بقره / آيات شريف 445 و 153

     قدمت “ خودكشي ” به اندازه قدمت خود انسان است . در سراسر تاريخ مكتوب بشر ، به اقدام انسان براي از ميان بردن خود اشاره شده است . كه از آن جمله مي توان به داستان خودكشي “آژاكس ” در ايلياد هومر اشاره كرد .
     تقريبا هيچ جامعه اي را نمي توان يافت كه اقدام به خودكشي در آن بوقوع نپيوندد. توجه كنيد كه “ اقدام به خودكشي ” با “ خودكشي موفق ” تا حدودي متفاوت است ، بعنوان مثال ثابت شده است كه خودكشي هاي جدي و مصمم كه معمولا از روشهاي جدي و خشونت آميز ( مثل پرت كردن خود از ساختمانهاي مرتفع ، پريدن زير قاطر ، حلق آويز كردن ، بريدن رگ يا استفاده از گلوله و ..) صورت مي گيرد ، عمدتا در مردها و در سنين بالا و با موفقيت بوقوع مي پييوندد.
     در عوض “ اقدام به خودكشي ” به شيوه تهديد آميز يا نمايشي و با استفاده از روشهاي كم خطر تر مثل مصرف دارو ، بيشتر در خانمها و در سنين جواني شايع است و كمتر به موفقيت مي انجامد . هر چند كه در موارد تهديد و اقدام نمايشي به خودكشي نيز بايد مساله را كاملا جدي گرفت . چرا كه 70 تا 80 درصد كساني كه خودكشي موفق مي كنند ، قبلا نيت خود را با كسي در ميان گذاشته اند كه البته مورد توجه قرار نگرفته است
 در هر صورت آن چه كه براي ما مهم است ، دلايل اقدام به خودكشي يا خودكشي موفق است كه عمدتا به سه گروه تقسيم مي شوند : 
1-زمينه هايي رواني
2-زمينه هاي اجتماعي
3- بحرانهاي شخصي و اتفاقاتي كه ايجاد فشار رواني مي كنند
درباره زمينه رواني ، يك بررسي آماري در آمريكا پيرامون خودكشي نشان داده است كه : 72 درصد خودكشي هاي موفق به علت بيماري افسردگي ، 13 درصد به علت مي بارگي ( الكليسم ) ، 8 درصد به علت ساير بيماريهاي رواني و 7 درصد بدون هيچ زمينه قبلي يا بيماري رواني خاص بوقوع پيوسته اند . بررسيهاي مشابه وجود اختلالات شخصيت توأم با اعتياد به الكل و يا مواد مخدر را در اقدام كنندگان به خودكشي و كساني كه موفق به خودكشي مي شوند نشان مي دهد .
     اما از جمله زمنيه هاي اجتماعي موثر در خودكشي ، به انزواي اجتماعي ( ناشي از پيري ، بازنشستگي ، تغيير منزل و گسستن پيوند از خانواده و .. ) اشاره شده است .. بعنوان مثال آسيب پذيرترين گروه مردان پيري شناخته شده اند كه بر اثر بازنشستگي از كار و تقليل روابط اجتماعي و كم شدن يا از دست دادن درآمد در آنها باعث ايجاد احساس از دست دادن موقعيت در جامعه وفقدان هدف در زندگي فردي شده است كه ممكن است منجر به احساس بي ارزشي و افسردگي گردد و در نهايت به خودكشي منجر شود.
 در ميان بحرانهاي شخصي ( سومين گروه ) نيز فشارهاي رواني ناشي از داغديدگي ، فشار مالي و قانوني و وجود بيماري در خانواده حائز اهميت بيشتري شناخته شده اند
 با مرور كلي و گذرايي كه بر عوامل ايجاد خودكشي انجام داديم ، نقش “ نماز ” در تخفييف يا از بين بردن كامل هر يك از عوامل قابل بررسي است . درباره تاثير ايمان و “ نماز ” بر زمينه هاي رواني ، مي توانيم به تاثير عمده نماز در زدودن افسردگي و ايجاد اميد و انگيزه زندگي در افراد اشاره نمود و اين غير از عوامل دروني و ناقل هاي عصبي شيميايي ضد افسردگي است كه توسط نماز فعال مي شود و ما در نكته دوم از اين مجموعه مقالات بدان اشاره نموده ايم .
 بعلاوه واضح است كه نمازگزار واقعي را با “ مي و افيون ” ( كه عوامل محرك ديگري در تحريك به خودكشي هستند ) ، ميانه اي نيست . در مورد تاثير نماز بر رفع اختلالات شخصيت نيز در آينده طي چند نكته سخن خواهيم گفت .
     ما در زمينه هاي اجتماعي از جمله انزواي سالخوردگان نيز تاثير نماز نمود بارزي دارد ، ديدگاه معنوي و آآخرت گراي نمازگزار سبب مي شود ، كه به دوران پيري خويش ، بعنوان فرصتي از آخرين فرصتها براي تجدييد ميثاق با پروردگار خويش و توبه و رهايي از گناهان بنگرد
و درست به همين دليل است كه پاي ثابت مسجد هاي ما را پيران و خردمندان تشكيل مي دهند .
 گو اين كه جامعه اسلامي و نمازگزار روابط توأم با احترام و ارزش را با اين گروه افراد بواسطه سابقه اسلامي شان از ضروريات مي داند .
     اما در بعد بحرانهاي شخصي ، مثلا در مورد داغديدگي ، باز هم ديدگاه معاد نگر و تكرار “ مالك يوم الدين ” توسط نمازگزار او را به طور كلي ، حتي از فكر خودكشي نيز دور مي سازد . چرا كه ديدگاه معاد نگر نمازگزار سخن حضرت علي (ع) را به ياد مي آورد كه فرمودند : “ گمان كنيد اين شخصي كه مرده است ، به مسافرتي دور و دراز رفته است و اگر روزي او از سفر باز نگردد ، شما براي ديدارش به همان سفر دور و دراز خواهيد رفت ”
    
تاثير نماز بر وسواس هاي عملي
پيرامون وسواس عملي نمونه هاي آشناي زيادي از آن را مي توان در جامعه اطراف پيدا كرد . از جمله اين نمونه ها مي توان به افرادي اشاره كرد كه گرايش به انجام مكرر فعاليتهايي معين مثل شستشو و نظافت دارند و حتي پس از بارها شستشو و آب كشيدن همچنان نسبت به پاك شدن شي مورد نظافت شك دارند !
 يا كساني كه هيچوقت از موثر بودن استحمام يا صحت غسلهايشان مطمئن نيستند ، و يا خانمهايي كه به شكل مبالغه آميز آرايش مي كنند يا لباسي را بارها مي پوشند و در مي آورند . اما سرانجام باز هم نسبت به زيبا شدن خود شك دارند ! يا افرادي كه ميل نامعقول و اجباري نسبت به شمارش يا جمع آوري اشياء يا مرتب و منظم بودن افراطي و غير متتظره دارند يا كساني كه در مورد اين كه آيا فلان كار را انجام داده اند ( مثلا كليد برق را خاموش كرده اند ؟ يا شير آب و گاز را بسته اند ؟ ) دائما دو دل هستند و..
 با اين كه نقل سرگذشت هاي بامزه اين قبيل افراد نمونه هاي برجسته اي از ادبيات طنز دنيا را به خود اختصاص مي دهد و يا حتي عده اي از شخصيتهاي علمي جهان را مبتلا به اين بيماري دانسته اند اما روشن است كه زندگي اين قبيل افراد براي خود و اطرافيانشان گاهي تا چه حد غير قابل تحمل و ناراحت كننده مي شود.
 بدين ترتيب لزوم توجه خاص به منظور رفع اين عارضه و مقابله با آن از مباحث ويژه روانشناسي و روانپزشكي امروز به شمار مي آيد .
   بخصوص كه وسواس ( فكري و عملي ) در ارتباط نزديك با بيماريهاي ديگر رواني نيز مي باشد . بعنوان مثال : معلوم شده است كه يك پنجم از موارد حالتهاي وسواسي نشانه هاي افسردگي و يك هشتم نشانه هاي اضطرابي دارند .
     عليرغم اين كه اسلام ، آيين نظم و ترتيب و مسلك پاكيزگي و طهارت است ، اما آنجا كه كار به افراط و مبالغه مي كشد و پديده اي از “ عدل ” دور مي گردد ، اسلام (بخصوص تشيع) آن پديده را مذموم تلقي مي نمايد و براي نزديك نمودن آن به تعادل راه حل عملي پيشنهاد مي كند . از جمله اين افراط ها “ وسواس ” است .(2)  كه گفتيم به عنوان وسوسه اي از سوي شيطان در تعاليم اسلامي نام برده مي شود و بخش قابل توجهي از تعاليم اسلامي و بخصوص نمود برجسته آن يعني “ نماز ” به زدودن و سواس از زندگي انسانها اختصاص دارد.
چنانچه مروري بر آداب طهارت در رساله هاي فقهي علماء شيعه داشته باشيم ، متوجه مي شويم ، كه بسياري از دستورات توجه به شك هاي وسواس آميز در مورد طهارت جسم يا لباس را باطل اعلم كرده اند ، مثلا اگر شخصي شك كند كه وضويش باطل شده يا نشده است ، بايد بنا را بر باطل نشدن آن بگذارد ، يا آن كه اگر شك كند لباسش نجس يا پاك است بنا را بر پاك بودن لباس مي گذارد .
  اين دستورات در آداب نماز نيز به همين گونه است ، بعنوان مثال از جمله شكياتي كه هرگز نبايد بدان اعتنا نمود ، شك كثير الشك ( كسي كه زياد شك مي كند ) است . يا اين كه در بسياري از ساير شكيات نماز ( مثلا شك بين 3 و 4 ركعت ) بايد براي پرهيز از وسواس بنا را به يك طرف شك گذاشت و بدان عمل نمود .
بدين ترتيب آموزشهاي نماز ، بسي قدرتمندتر از روشهاي معمول در علم غرب ( مثل روش حساسيت زدايي تدريجي ) در زدودن وسواس مطرحند ، چرا كه انسان نمازگزاري كه در شبانه روز بارها به تعاليم ضد وسواس توأم با نماز گردن مي نهد ، در زندگي روزمره خود ، قطعا دور از وسواس خواهد زيست .
  
تاثير نماز برآرامش عضلات
گروهي از نويسندگان مسلمان ، كوشيده اند ، در حركات حين نماز اعم از قيام و قعود و ركوع و سجود جنبه هايي از نرمش عضلاني و ورزش بدني را بجويند و آن را با نرمش هاي متداول ديگر كه منجر به استراحت و آمادگي عضلاني مي شوند ، مقايسه كنند . اما ديدگاه ما به آرامش عضلاني ناشي از نماز ، از دريچه ديگري است . دانش پزشكي امروزه ، به اثبات رسانده است كه اگر شخصي در ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود ساعت 5 صبح از خواب بيدار شود ( يعني حدود 7 ساعت خواب ) در ساعت حدود 1 بامداد ، در بدن او برخي مواد شيميايي شبه مورفين كه به عنوان گروهي اندورفين ها و آنگفالين ها نامگذاري شده اند ، ترشح مي شوند كه اين مواد اثر مستقييم بر روي قسمتهاي مختلف بدن از جمله عضلات اسكلتي دارند و منجر به راحتي در طول روز آينده براي فرد مي شوند
 اما چنانچه شخص در ساعت حدود 12 شب بخوابد و صبح روز بعد ساعت 10 صبح از خواب برخيزد ( يعني حدود 10 ساعت خوا ب اندروفين ها و آنكفالين ها برخلاف حالت گذشته افزايش ترشح كافي پيدا نمي كنند و در نتيجه اين امر ، سبب مي شود با اين كه اين شخص حدود 3 ساعت بيشتر از شخص قبلي خوابيده است ، از آرامش و استراحت عضلاني به اندازه كافي بهره مند نشود .
 و درست به همين علت است كه هر چه خواب انسان بيشتر ادامه پيدا كند و مثلا تا ساعت 10 صبح به دراز بكشد ، احساس خستگي و كوفتگي عضلاني پس از آن بيشتر خواهد بود
 و اما فريضه “ نماز ” با اثر درخشان و بي نظيري كه در ايجاد بهداشت خواب دارد ( و به جنبه هايي از آن در شماره هاي گذشته اشاره نموديم ) در اين مورد نيز نقش بسيار موثري ايفا مي كند . چرا كه “ نماز صبح ” ضمن ايجاد الزام و وجوب براي سحر خيزي ، انسان را خود به خود به سوي يك آرامش عضلاني ناشي از مواد شيميايي درونزا سوق مي دهد .
     بزرگان عرصه علم و انديشه نيز برنامه زندگي خود را بر مبناي خوابيدن در ساعت حدود 10 شب و برخاستن از خواب ، حدود نيم ساعت قبل از اذان تنظيم كرده بودند تا از مواهب خدا دادي و بي حد و حصر نماز ، حداكثر فيض و بهره را ببرند .
 

 



تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, | 23:48 | نويسنده : صادق رئیسی |

 

 
                                                         
 
 
• نماز موجب ياد خداست:
ياد خدا بهترين وسيله براي خويشتن داري و كنترل غرايز سركش و جلوگيري از روح طغيان است. «نمازگزار» همواره به ياد خدا مي‏باشد، خدايي كه از تمام كارهاي كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدايي كه از آنچه در زواياي روان ما وجود دارد و يا از انديشه ما مي‏گذارد، مطلع و باخبر است و كمترين اثر ياد خدا اين است كه به خودكامگي انسان و هوسهاي وي اعتدال مي‏بخشد، چنان كه غفلت از ياد خدا و بي خبري از پاداشها و كيفرهاي او، موجب تيرگي عقل و خرد و كم فروغي آن مي‏شود.
انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و كردار خود نمي‏انديشد و براي ارضاي تمايلات و غرايز سركش خود حد و مرزي را نمي‏شناسد و اين نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به ياد خدا مي‏اندازد و تيرگي غفلت را از روح و روانش پاك مي‏سازد.
به راستي، انسان كه پايه حكومت غرايز در كانون وجود او مستحكم است، بهترين راه براي كنترل غرايز و خواستهاي مرزنشناس او همان ياد خدا، ياد كيفرهاي خطاكاران و حسابهاي دقيق و اشتباه‏ناپذير آن مي‏باشد. از اين نظر قرآن يكي از اسرار نماز را ياد خدا معرفي مي‏كند: «اقم الصلوة لذكري؛ نماز را براي ياد من بپادار!» (1)
 • دوري از گناه:
نمازگزار ناچار است كه براي صحت و قبولي نماز خود از بسياري از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، يكي از شرايط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسايلي است كه درآن به كار مي‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏اي كه با آن نماز مي‏گزارد و مكان نمازگزار، اين موضوع سبب مي‏شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نمايد؛ زيرا بسيار مشكل است كه يك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقيد شود و در موارد ديگر بي پروا باشد.
گويا آيه زير به همين نكته اشاره مي‏كند و مي‏فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشأ و المنكر؛ كه نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي‏دارد.» (2)
بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولي نماز در پيشگاه خداوند اين است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غيبت نكند؛ از تكبر و حسد بپرهيزد؛ از مشروبات الكلي اجتناب نمايد و با حضور قلب و توجه و نيت پاك به درگاه خدا رو آورد و به اين ترتيب نمازگزار حقيقي ناگزير است تمام اين امور را رعايت كند. روي همين جهات، پيامبر گرامي ما(صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) مي‏فرمايد: نماز چون نهر آب صافي است كه انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثيف نمي‏شود. همچنين كسي كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در اين چشمه صاف معنوي شست و شو دهد، هرگز آلودگي گناه بر دل و جان او نمي‏نشيند.
آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه  مي‏تواند نشانه كوچكي از اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.
• نظافت و بهداشت:
از آنجا كه نمازگزار در برخي از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگي پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتي است كمك مي‏كند.
 • انضباط و وقت‏شناسي:
نمازهاي اسلامي هر كدام براي خود وقت مخصوص و معيني دارد و فرد نمازگزار بايد نمازهاي خود را در آن اوقات بخواند، لذا اين عبادت اسلامي به انضباط و وقت‏شناسي كمك مؤثري مي‏كند.
بالاخص كه نمازگزار بايد براي اداي فريضه صبح پيش از طلوع آفتاب از خواب برخيزد، طبعا يك چنين فردي گذشته از اين كه از هواي پاك و نسيم صبحگاهان استفاده مي‏نمايد، به موقع فعاليتهاي مثبت زندگي را آغاز مي‏كند.
آثار فردي و تربيتي نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نيست؛ ولي اين نمونه مي‏تواند نشانه اسرار بزرگ اين عبادت بزرگ اسلامي باشد.

پي‏نوشت‏ها
1. سوره طه، آيه 14.
2. سوره عنكبوت، آيه 45.

 



تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, | 23:45 | نويسنده : صادق رئیسی |

 

فکر می‌کنید وقتی بنزین گران بشه چه اتفاقی برای ماشین‌ها می‌افتد؟!
 

 



تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, | 15:25 | نويسنده : صادق رئیسی |


تست اعتیاد به اینترنت (IAT) یكی از معتبرترین تست‌های مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است كه توسط دكتر كیمبرلی یانگ (Kimberly Young) ابداع شده است.
در تست IAT هر چه نمره شما بیشتر باشد؛ اعتیاد شما به اینترنت شدیدتر است. نمرات هم به ترتیب از یك تا پنج هستند. در پایان؛ باید مجموع نمراتی را كه به 20 پرسش زیر می‌دهید جمع بزنید.

امتیاز هر گزینه:
گزینه ی الف ==> یك امتیاز
گزینه ی ب    ==> دو امتیاز
گزینه ی پ    ==> سه امتیاز
گزینه ی ج     ==> چهار امتیاز
گزینه ی د     ==> پنج امتیاز
گزینه ی ه     ==> صفر امتیاز ( امتیازی ندارد)

بیاین خودتونو بسنجید



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, | 15:18 | نويسنده : صادق رئیسی |

سلطان غم باجناق!

*خدایا مرا در آغوش خود بگیر دلم آرامش خدایی می خواهد.

*بهتره تنها باشم تا محبت رو گدایی کنم.

*یک تلنگر هم کافی بود بشکنم، مشت لازم نبود.

*تو زندگی تخت گاز نرو ترمز خالی می کنی.

*دیشب بابام منو زد، فقط به خاطر تو!

*گرچه پدر تاج سر است، اما سلطان غم مادر است

*به مولا مردی به سیبیل نیست

*حسنی به مکتب نمی رفت، باباش فرستادش شوفری.

*نگی به ک 30 خیلی نف 30

*خدایا این گنبد دوار یعنی چه؟!

*ارزش بودنت را همیشه از یه لحظه نبودنت می توان فهمید

*چه شقایق باشد چه نباشد زندگی باید کرد...

*تک درخت آرزوهایم سوخت، جنگ را بسوزانید!

*دم هرچی رفیقه گرم، برای هرچی نارفیقه آرزوی زلزله بم!

*میلنگ چرخ زندگیتم رفیق

*اگه بگم خرابتم، قول میدی تعمیرم کنی

*تا پول داری رفیقتم، قربون بند کیفتم

*رسیدی یه اس ام اس بزن

*جون مادرت یواش برو

*جنگجوی بی سپر (کامیونی که سپرش را کنده بودند)

*به عشق دلم، همیشه ولم

*ظرفیت 2 نفر، فقط خودم و خودت...

*بنازم به وفای سگ

*ب ی ت و...... ب ه ت ر

*یا عزیز با عزت، یا دهنده بی منت

*خسته از تکرار شب

*به سراغ من اگر می آیی، با نور پایین بیا...

*دوتا چیز جواب نداره، یکی حرف حساب و یکی حرف مفت!

*اگه به بابات نگفتم...



تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, | 13:30 | نويسنده : صادق رئیسی |

 



تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, | 13:20 | نويسنده : صادق رئیسی |

                        

 
 
 
 
 
ارتش آمریکا در گزارش اخیر خود، از طرحهای پنتاگون برای فعالیت جاسوسی و اطلاعاتی این سازمان در داخل آمریکا و دیگر کشورهای دنیا، پرده برداشت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاری رویترز؛ در ادامه این گزارش آمده است:
ابزار تکنولوژیک نوین مانند تلفن های همراه و لپ تاپ ها ظرفیت های مناسبی برای جمع آوری اطلاعات دارند. این طرح ها که پیشتر در حد پشنهاد در دولت‌آمریکا مطرح بود، اکنون به اجرای خود نزدیک می شود.
تلفن های هوشمند بلک بری و نرم افزارهای کامپیوتری گوگل و اپل، سالهاست که به این منظور استفاده می شوند، اما اکنون برای تامین امنیت در داخل و تامین منافع کشور در خارج، باید قابلیت شنود و جمع آوری اطلاعات بطور محرمانه را از تمامی کاربران انواع تلفن های همراه و ابزارهای نوین تکنولوژیک دارا بود.
همچنین؛ اجرای این پروژه در هدف گیری و مکان شناسی دقیق جنگنده های بدون سرنشین آمریکایی در کشورهای خاورمیانه نیز تاثیرگذار است، به گونه ای که دپارتمان دفاع، آنرا ابزار قدرتمندی برای کاهش ضریب خطا در هدف گیری ها و صرفه جویی در هزینه ها و تسلیحات، نامیده است.
تری تاکای، مدیر بخش اطلاعاتی پنتاگون، اظهار داشته است؛ پنتاگون امیدوار است از این طریق بتواند ارتباطات پایگاه های جاسوسی پنتاگون در کشورهای مختلف را با یکدگر تسهیل بخشیده و درصد شکست در عملیات های این سازمان را کاهش دهد.
دنیس موران، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا نیز با اشاره به تشدید فعالیت های اطلاعاتی و جاسوسی پنتاگون و همکاری آن با سیا و اف بی آی، خاطرنشان کرد: نظریه استفاده از وسایل نوین ارتباطی مانند آی پد یا تلفن های همراه هوشمند، همواره در محافل سیاسی آمریکا مطرح بوده است.
با توجه به اینکه رئیس جمهور در آستانه انتخابات مجدد خود، سعی می کند حداکثر رضایت شهروندان را جلب کند، اجرای این طرح و افشای جزئیات آن، منجر به کاهش محبوبیت اوباما و ریزش چندباره آراء وی گردد.
ارتش آمریکا هم اکنون جاسوسی از طریق بیش از 250 هزار تلفن همراه بلک بری و صدها هزار نرم افزار ارائه شده توسط اپل و گوگل را در دست اجرا دارد.
 


 



تاريخ : پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, | 12:45 | نويسنده : صادق رئیسی |

مراقبت از دمپایی به سبک ایرانی

------------------------------------------------------------------------------------------

تنها خری که به آرزویش رسید

------------------------------------------------------------------------------------------

 برای دیدن تصاویر بعدی یه ادامه مطلب مراجعه کنید

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, | 15:27 | نويسنده : صادق رئیسی |

                                                       

يک دستگاه الاغ مدل بالا
تيپ قاطر
سم اسپرت
ارتفاع تا زانو
داراي کارت يونجه
مصرف صدي يه مشت علف !
گردن هيدروليک
دزدگير مجيک جفتکa
پالان چرمي
بوق عرعر بلبلي
طوسي متاليکفروشي محصول 2011 شرکت غضنفر !

-----------------------------------------------------------------

غضنفر گوشش درد ميکرد رفت کشيدش
حيف نون بهش گفت الحق که الاغي! لااقل ميرفتي پرش ميکردي!!

------------------------------------------------------------------------------

انکار نکنيد 
همتون حداقل يه بار تو بچگي‌ در يخچال رو آرم ميبستين 
از لاي درش به زور نيگا ميکردين ببينين کي‌ چراغش خاموش مي‌شه !

------------------------------------------------------------------------------

آبادانیه میره تو یه کتابفروشی …. میگه : وولک پوستر مو رو داری ؟ ……….. کتابفروش میگه : نه …….. آبادانیه می گه : وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!!!

------------------------------------------------------------------------------

 



تاريخ : پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, | 10:47 | نويسنده : صادق رئیسی |

                                                                     

 

شبكه خبر: دكتر قیصر امین پور، رشته های تحصیلی مختلفی را تجربه كرد وی سال 57 از رشته دامپزشكی دانشگاه تهران ترك تحصیل كرد. امین پور همچنین از رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران در سال 1363 ترك تحصیل كرد و در سال 1376 با راهنمایی دكتر شفعی كدكنی موفق به اخذ دكترای ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد. 

وی همچنین تدریس در دانشگاه الزهرا 70 - 1367 و تدریس در دانشگاه تهران از سال 1370 تاكنون را عهده دار بوده است. 
امین پور دبیر شعر هفته نامه سروش طی سال های 71-60، سردبیر ماهنامه ادبی - هنری سروش نوجوان 83- 67، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است. 

"ظهر روز دهم" (برنده جایزه جشنواره كتاب كانون پرورش فكری)؛ "به قول پرستو" (برنده جایزه جشنواره كتاب كانون پرورش فكری)؛ "تنفس صبح"، "در كوچه آفتاب"، "منظومه روز دهم"، "توفان در پرانتز"، "بی بال پریدن"، "گلها همه آفتاب گردانند" از جمله آثار وی هستند. 

وی برنده تندیس مرغ آمین 1368، برنده تندیس ماه طلایی (برگزیده شعر كودك و نوجوان 20 سال انقلاب) است. 

اگر بخواهیم شعری از جنگ بگوییم حتماً سرآمد شاعران آن، قیصر امین پور به یادمان خواهد آمد همانكه روزگاری سروده بود: 

می خواستم شعری برای جنگ بگویم 
دیدم نمی شود 
دیگر قلم زبان دلم نیست. 
گفت: 
باید زمین گذاشت قلم ها را 
دیگر سلاح سرد سخن كار ساز نیست 
باید برای جنگ 
از لوله تفنگ بخوانم 
با واژه فشنگ 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, | 10:32 | نويسنده : صادق رئیسی |